آیداآیدا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

♥♥♥ آیدا نفس مامان و بابا ♥♥♥

افطاری باباجون

سلام دختر گلم  دیشب رفته بودیم افطاری باباجون  تو مسجد  اول که نذاشتی مامان نماز بخونه گریه کردی بعد که همه رفتن خواستم کمک کنم همش گریه میکردی پیش دختر خاله بودی ولی بازم بی تابی میکردی دیگه مجبور شدیدم بذاریمت تو چادر و تابت بدیم تا خوابت ببره    ​             ...
31 تير 1393

آیدا و بردیا(پسرخاله)

سلام دختر گلم.امروز رفتیم پیش بردیا .این عکسام خونه خاله ازت گرفتم    ع مامان چرا جیغ میزنی     جانم      اینم عکس تو وبردیا بردیا .بردیا 4 ماه از تو کوچکترء   ♥♥♥ ♥♥♥   الهی فدات بشم اینجا دیگه خوابت برد     الهی فدات بشه مامانی   ​ جانم ملوسک مامان     دختر گلم چون غلت میزنی دیگه روی تخت خودت نمیخوابی رو زمین میخوابونمت     اینجام طبق معمول غلت زدی...
28 تير 1393

بازی با لب تاپ

سلام نفسم خواب بودی منم رفتم به کارام برسم وقتی برگشتم بیدارشده بودی وغلت زده بودی رفته بودی سراغ لب تاپ      اونجاچکار میکنی دخترم      چرا اخم کردی دخترم      میخوای بازی کنی   (آره ) چیه؟؟ روشنش کنم (اهووم)باش چشم   ...
21 تير 1393

آیدا و آتنا و یاسمن

سلام نفسم این عکس رو از حموم اومده بودی ازت گرفتم♥♥♥ ♥نفسمی♥     دخترم موهات بلند شده بود رفتیم پیش عمه بابا واست کوتاهشون کرد البته این عکسا مال 5 ماهگیته     جانم مامانی♥     فدای خندهات بشم♥♥♥     عزیزمی♥    اینم دختر خالت آتنا یه ماه از تو کوچیکتره   جانم خاله ♥♥♥   اینم  یاسمن  دختر خالت       یاسمن جان الان 8 سالشه ...
19 تير 1393

تو ومهرشاد

سلام بهترینم سلام همه ی دنیام پسر دایی امروز اومد پیشت اولش باهات قهر بود      بعدتوهم گریه میکردی و جیغ میزدی     کم کم آروم شدی     مهرشادم داره فک میکنه که باهات اشتی کنه یا نه      حالا آشتی کرده و داره نگات میکنه      توهم خوشحال شدی عزیزم     ...
18 تير 1393